هوا خیلی گرم شده. دیروز درخت های خرما را نشان می دادند که از گرما از بین رفته بودند. امیدوارم این وضعیت خیلی طول نکشد.خیلی ها کلافه می شوند و مدام بداخلاقی می کنند. امیدوارم حال آسمان بهتر شود.


برچسب ها: بداخلاق

پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲ | 11:46 | لیلا ناظمی |
 

سال های نه چندان دور صبح های پنج شنبه ، قبل از ان که چشمان مان را باز کنیم هوا پر از صدای عبدالباسط بود . هنوز مثل حالا مراسم های ختم را توی مساجد و حسینیه ها نمی گرفتند . هر کس توی خانه ی خودش یا همسایه مراسمی می گرفت و از دور و نزدیک همه برای سرسلامتی به ان خانه می آمدند . حالا یک مداح می آورند که معمولا" از کاه کوه می سازد و با شعرهای گاه اغراق شده اش از درگذشته یک پهلوان یا آدم خاصی می سازد که همه از جمله صاحبان عزا انگشت به دهان می مانند و مردم به این نتیجه می رسند که چه خوب شد به این مراسم آمدند چون اسم شان با احترام و با صدای بلند در بلندگو گفته می شود.

آن وقت ها با صدای قرآن هم آرامش به قلب بازمانده ها برمی گشت و هم حس می شد برای درگذشته مفید و آرامش بخش است حالا بیش تر با اصطلاحات و جمله های گاه غیر واقعی و بی ربط مردم را برزخی می کنند. جایی رفته بودیم . آقایِ پشت بلندگو روایت ها و داستان هایی می گفت که نه ربطی به مجلس داشت و نه آن چه در مورد فوت شده می گفت واقعیت داشت . ولی خانواده و اطرافیان تقریبا" خودشان را تکه پاره کرده بودند . البته این وضعیت با آوردن سفره و غذا خیلی فوری تغییر کرد.

حالا کار ندارم . گفتم یادی کرده باشم از گذشته . از صدای عبدالباسط . از پنج شنبه ها....

 


برچسب ها: پنج شنبه ها

پنجشنبه ۶ تیر ۱۳۹۲ | 8:14 | لیلا ناظمی |
 

باور نمی کنم این قدر خونسرد و آرام شده باشم . خاطره ها مثل گذشته آزارم نمی دهند . 

خواندن کتاب " اعتراف من" از لئو تولستوی را به تازگی تمام کرده ام . حالا دارم " در ستایش مرگ " از " ژوزه ساراماگو" را می خوانم .

تصورش را بکنید با شروع سال جدید ،  مرگ دیگر کار خودش را در قبال آدم ها انجام ندهد - البته در یک کشور- و آن ها که مرگ شان فرا رسیده در حالتی نه زنده نه مرده به سر می برند . ناگهان اداره های کفن و دفن ، بیمه و دیگر جاها به فکر می افتند . نظم یک کشور به هم می خورد . مافیاع تشکیل می شود و راه حل هایی که آن ها را می توان در کتاب " در ستایش مرگ " پیدا کرد.

کسانی که " کوری " را خوانده اند حتما یادشان هست که آن رمان هم دارای چه موضوعی بود و چه قدر کشش داشت . جایزه ی نوبل بی دلیل برای رمان های ساراماگو داده نشده . خلاقیت نویسنده در اوردن فضاهای ناب و جذاب ، خواننده را تا پایان با خود همراه می کند بدون آن که حس کند چیزی را به او تحمیل کرده . خواندن اش را به شما هم توصیه می کنم .

 


برچسب ها: کتاب

سه شنبه ۴ تیر ۱۳۹۲ | 9:43 | لیلا ناظمی |