از وقتی بچه بودیم به آخرهای بهمن و اول اسفند که می رسیدیم حس می کردیم هوا – بعد از چند روز متعادل و گرم شدن - دوباره سرد می شد مادرم می گفت شَشِه دالو است . پرسیدیم شَشِه دالو چیست؟ گفت یعنی شش روزش به شصت روز است و هوا خیلی سرد می شود و بعد داستانی تعریف کرد که گذشت زمان آن را از حافظه ام برد تا حالا که می بینم " شَشِه دالو" با همان صلابت آمده تا دوباره قصه ی دالو – پیرزن - به یاد آورده شود حتا اگر تا حالا فراموش نشده باشد.
بهتر است این قصه دوباره سر زبان ها بیفتد و کودکان و نوجوانان مان را با این قصه ی جذاب و فراموش نشدنی آشنا کنیم:
در روزگاران دور دالويي ( پيرزني ) بود كه دوفرزند با نام هاي "احمِدي" و "مُحمِدي" داشت. اوسرماي زمستان را دو چله كرده و بین اين دو پسر تقسيم کرد . چله " گپ " یا بزرگ را به احمِدي و چله " كوچير" یا کوچک را به مُحمِدي كه كوچك تر بود داد. دالو مي خواست درزمستان گله اش بزايند اما با سپري شدن هر دو چله ، دالو ناراحت شد و با بغض گفت : احمديم رَه ، مُحمديم رَه دل به چه كنم خَش؟ / وردارم چُمتي (جُمتي)عالم زنم تش . یعنی احمدم رفت . محمدم رفت . دل ام را به چه خوش کنم؟ / بر می دارم یک هیزم آتشی و دنیا را با آن آتش می زنم . و باز گفت : اگر من به جاي احمدي بودم كودكان درون گهواره را از سرما خشك مي كردم و پيرمردان وپيرزنان (دالويل وتاته يل) را كنار آتش چاله.
پروردگار وقتی بغض و نگراني پيرزن را مي بيند ، دعاي او را با شش روز (ششه) مهلت دادن پاسخ مي دهد . ششه دالو از يك اسفند آغاز و شش اسفند پايان مي يابد كه در اين ۶ روز سرما زیادتر می شود. دالو در اين ششه (۶روز) اگر چُمت يا هيزم آتشين خود را در خشكي انداخت ، بازمانده ي زمستان وفصل بهاري خشك وبي باران ويا كم باران درپيش روي بختياري ها خواهد بود و اگر چُمت را به دريا وآب انداخت كشاورزان وگله داران ، سالي پر بركت ،همراه با فراواني نعمت خواهند داشت . چرا كه اگر در اين ۶ روز باران زیاد زده شود رويش گياه خوب باشد وگله ها نيز پروار شوند و به واسطه ي استفاده کردن از گياهان ، گوشتي لذيذ خواهند داشت. دالو با کنایه به زمستان مي گويد : شَشُم به ري شَصتت (شش روز من بر روي شصت روزت ) . و به نوعي مي خواهد برتري و تأثير شش روزه اش را به رخ دي ماه وبهمن ماه بكشد چرا كه دو ماه دي و بهمن قسمت اصلي زمستان را تشكيل مي دهند واسفند ماه رو به سوي اعتدال بهاره دارد و از طرفي مهلت ۶ روزه ي دالو هم در همين اسفندماه است كه در صورت چُمت انداختن اش در خشكي ، ششه از نظر سرما سخت تراز دو ماه اول زمستان مي شود و با انداختن اش به آب، بارش باران شدت مي گيرد .اما بارشي كه به موقع است و باعث تكثير هرچه بيش تر زندگي مي شود.
ششه از دو بخش تشکیل شده : عدد شش + هـ . عده اي از دستور شناسان معتقدند كه " هـ " هاي نسبت است اما اكثر آنان "هـ " را براي بيان اندازه ومقدار مي دانند . مثل :هزاره ، سده ، دهه ، چهله (چله).
اعراب اين سرما ر ا " بردالعجوز " نام نهاده اند؛ يعني برودت وسرماي عجوزه. در این موقع از سال بادهای نا متعارف بسیاری وزیده می شود که با نام بادهای " برد العجوز" معروف هستند . این بادها در میان اعراب ، بد یمن ، نامبارک و باعث بیماری و درد شمرده می شوند . مَثلِ کویتی ( یخ زده عباش رو می خره) اشاره به همین معناست. گفته می شود خاست گاه این مَثل در مورد مردی است که در انتهای زمستان، با گمان پایان یافتن برودت و سرما، عبای پشمین اش را به بازار می برد و در ازای مبلغی می فروشد پس از مدتی سرما دوباره باز می گردد و موجب یخ زدگی وفلج شدن او می گردد. وی به ناچار به عبای خود محتاج می شود.
خاست گاه دیگری نیز برای این افسانه برشمرده شده : علت خوانده شدن این ایام به بردالعجوز به علت گرمایی بود که در سالی در این ایام اتفاق می افتد و پیره زنی که دارای گله گوسفندانی بود با دیدن این گرما ، گوسفندان خود را از آغل بیرون می آورد . اما پس از مدتی، سرما باز می گردد و گوسفندان پیر زن را از بین می برد.
در فرهنگ بختياري هم مثل دیگر فرهنگ ها فصل زمستان را به دو چله ۴۰ روزه و۲۰ روزه تقسيم مي كنند . چله ي اول را كه ۴۰ روز دارد و از ۱ دي ماه تا ۱۰ بهمن ماه است را " چله گپه "(چهله بزرگ) می نامند و از۱۰ بهمن تا ۳۰ بهمن را " چله كوچيره" (چهله كوچك) گويند و چون اين بيست روز معناي چهله را نمي دهد به «چله كوچير» معروف شده تا كوچ نشينان و كشاورزان در محاسبات خود دچار اشكال نشوند.
چو باران فراوان بود در تموز
هوا سرد گردد چو بردالعجوز
نظامي
برچسب ها: فرهنگ بختیاری , ششه دالو , زمستان
.: Weblog Themes By Pichak :.
