برای خیلی از ما به یاد آوردن سریال سربه داران ، هزاردستان ، گرگ ها ، سلطان و شبان ، روزی روزگاری، امام علی و این اواخر مختارنامه کار سختی نیست . سریال هایی با داستان و بازی های به یادماندنی و جذاب که در بهترین ساعات، بیننده های زیادی را پای تلویزیون می نشاندند . برای این سریال ها مجموعه نویسندگانی حضور داشتند که به بازنویسی و بازآفرینی دست می زدند و بعد فیلم نامه نوشته شده و مراحل بعدی ساخت سریال اتفاق می افتاد .

حالا شما را به سمت دیگری می برم . جایی که داستان هایی در یک کتاب جمع شده اند . روایت ها به وضوح و به شکلی مستمر و قابل قبول نوشته شده اند . می توان به راحتی این روایت ها را به صورت فیلم نامه نوشت . چون گفت و گوی بین شخصیت ها  و استفاده از عناصر دیداری و محسوس زمینه یی مناسب برای نوشتن یک فیلم نامه ی قوی را فراهم می کند . بر اساس توصیف ها می توان سکانس و پلان های محکمی را رقم زد بدون آن که فیلم ساز مجبور باشد چیزی بر آن ها اضافه کند .

" شاهنامه ی فردوسی" را می گویم . فردوسی با استفاده از عناصر دیداری و محسوس ، جهانِ جنگ، لذت ، رنگ ، غیرت ، حماقت ، تخت ، تاج ، شکوه و ... همه ی رویدادهای زندگی مادی و معنوی را به وجود آورده است . او با به کارگیری عناصر حرکت ، صدا و مرزگذاری بین واقعیت و خیال فضاهایی ساخته که در دنیای فیلم سازی امروز به آسانی ساخته می شوند مگر این که عمدی در نساختن آن باشد که این برای یک ایرانی و علاقه مندان به ادبیات و سینما قابل قبول نیست.

در کشور کره ی جنوبی شهرکی سینمایی مثل شهرک غزالی خودمان ساخته شده که در آن سریال های نام آشنایی مثل "جومونگ" ، "سرزمین بادها" و فیلم و سریال های دیگری در آن فیلم برداری شده اند. به این دلیل نام این دو سریال را نوشتم چون به فارسی دوبله و در شبکه های تلویزیونی ایران پخش شده اند.

"جومونگ از ۳۷ تا ۱۹ قبل از میلاد بر شبه جزیره ی کره حکومت کرد و استقلال سرزمین اش از امپراتوری چین را به دست آورد ." توی کتاب های تاریخی معتبر، بیش تر از همین چند جمله نمی شود درباره ی جومونگ پیدا کرد . نهایت اش یکی دو حکایت و افسانه هم به او نسبت می دهند . با این حال کره یی ها برای او ۴ فیلم ، ۲ بازی و یک سریال ۸۱ قسمتی ساخته اند - صرف نظر از سریال سرزمین بادها که درباره ی خاندان اوست . - همه ی بزرگان و پادشاهان ایرانی یک طرف ، رستم داستان های زیادی دارد که معروف ترین اش داستان رستم و سهراب است . از این داستان ۴فیلم و یک انیمیشن ساخته شده . از آن ۴ فیلم ، یکی را هندیان ، دو تا روس ها و فقط یکی را ایرانی ها ساخته اند . می شود داشته های دیگرمان را هم متصور شد و ببینیم برای آن ها چند تا فیلم ، سریال ، رمان یا انیمیشن ساخته ایم .

تجربه نشان داده است وقتی " اثر"ی در زمان و وقت خودش ثبت و معرفی نشود دیگران آن را به اسم و اعتبار خود ثبت می کنند. در این مواقع اعتراضی بر آن ها نیست. این اتفاق برای بازی "چوگان" و در مورد کمی متفاوت تر برای نام "خلیج فارس" هم افتاده و ما را مجبور به موضع گیری کرده است.

خراب شدن بعضی آثار تاریخی یا این که عده یی جسارت می کنند و روی این آثار یادگاری می نویسند و کنده کاری می کنند به طور حتم دلیل اش ناآگاهی و بی اطلاعی از پیشینه و ارزش آثار است و این جاست که دوباره مساله ی کوتاهی و معرفی نکردن مناسب به میان می آید . وقتی برای شخصیت های منفی فیلم و سریال ها نام هـای ایرانی و بعضا شاهنامـه یی انتخاب می شـود این خود قدمـی به سمت بی ارزش کردن "  داشته "هاست. و این همه تقصیر را نمی توان به گردن عده یی مشخص انداخت.

جامعه برای یک دست شدن یا رسیدن به یک درک متعالی و باارزش نیاز به یادگیری و فهمیدن جمعی دارد و کار یاد دادن و فهماندن بدون شک به عهده ی افرادی ست که در این راستا آموزش دیده یا به درک درستی رسیده اند. از همه ی آن ها که می توانند، بخواهیم بی تفاوت نمانند و جامعه را برای رسیدن به یک جایگاه بلند و باارزش یاری دهند. دولت باید جرات کند و سِمت های خاص و فنی را به افراد ناکارآمد و غیر متخصص واگذار نکند و کار را به دست کاردان بسپارد به امید آن که  وضعیت تغییر کند. ما برای " داشته" های مان نگرانیم . آیا عمق این نگرانی احساس می شود؟

 

چاپ شده در روزنامه ی شرق- شماره ۱۹۳۶ ویژه چهارمحال و بختیاری

 


برچسب ها: مقایسه و انتقاد

دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۲ | 19:13 | لیلا ناظمی |